معنی فارسی trammie

B1

لقب یا اصطلاحی برای راننده‌ترین یا افرادی که با تراموا کار می‌کنند.

A colloquial term referring to a tram driver or operator.

example
معنی(example):

راننده تراموا به عنوان یک تراممی شناخته می‌شد.

مثال:

The tram driver was known as a trammie.

معنی(example):

بسیاری از تراممی‌ها از کار خود در مسیرها لذت می‌برند.

مثال:

Many trammies enjoy their work on the routes.

معنی فارسی کلمه trammie

: معنی trammie به فارسی

لقب یا اصطلاحی برای راننده‌ترین یا افرادی که با تراموا کار می‌کنند.