معنی فارسی transistorizes
B1ترانزیستور کردن به معنای اضافه کردن ترانزیستور به یک مدار یا دستگاه برای کنترل و تقویت سیگنال است.
To convert or incorporate transistors into a circuit or device.
- verb
verb
معنی(verb):
To equip an electronic circuit or device with transistors, especially to convert a device using an older technology to the use of transistors, particularly to make it smaller or more portable.
example
معنی(example):
مهندس مدار را ترانزیستور می‌کند تا کارایی آن را بهبود بخشد.
مثال:
The engineer transistorizes the circuit to improve its efficiency.
معنی(example):
این فناوری جدید پردازش سیگنال را در دستگاه‌های ارتباطی ترانزیستور می‌کند.
مثال:
This new technology transistorizes the signal processing in communication devices.
معنی فارسی کلمه transistorizes
:
ترانزیستور کردن به معنای اضافه کردن ترانزیستور به یک مدار یا دستگاه برای کنترل و تقویت سیگنال است.
