معنی فارسی transoceanic
B2 /ˌtɹæn.zəʊ.ʃiˈæn.ɪk/فرامرزی، به عملیاتی گفته می‌شود که شامل عبور از اقیانوس‌ها می‌باشد.
Relating to or denoting travel across the ocean.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Beyond or on the other side of an ocean
مثال:
Guam is a transoceanic territory of the United States.
معنی(adjective):
Crossing an ocean
مثال:
We took a transoceanic flight.
example
معنی(example):
پرواز فرامرزی ساعت‌های زیادی طول کشید.
مثال:
The transoceanic flight took many hours.
معنی(example):
حمل و نقل فرامرزی برای تجارت جهانی ضروری است.
مثال:
Transoceanic shipping is crucial for global trade.
معنی فارسی کلمه transoceanic
:
فرامرزی، به عملیاتی گفته می‌شود که شامل عبور از اقیانوس‌ها می‌باشد.
