معنی فارسی trapyard
B1جایی که تجهیزات یا اهداف مربوط به تیراندازی نگهداری یا تعمیر میشوند.
A place where shooting targets or shooting equipment are stored or maintained.
- NOUN
example
معنی(example):
حیاط تله قدیمی پر از اهداف شکسته بود.
مثال:
The old trapyard was filled with broken targets.
معنی(example):
او برای پیدا کردن تجهیزات جدید به حیاط تله رفت.
مثال:
He visited the trapyard to find new equipment.
معنی فارسی کلمه trapyard
:
جایی که تجهیزات یا اهداف مربوط به تیراندازی نگهداری یا تعمیر میشوند.