معنی فارسی trekked
B1عبور کردن یا سفر کردن در شرایط دشوار و غالباً در مناطق طبیعی.
To travel on foot, especially through difficult terrain or wilderness.
- verb
verb
معنی(verb):
To make a slow or arduous journey.
معنی(verb):
To journey on foot, especially to hike through mountainous areas.
معنی(verb):
To travel by ox wagon.
example
معنی(example):
آنها از طریق جنگل انبوه سفر کردند تا به آبشار برسند.
مثال:
They trekked through the dense forest to reach the waterfall.
معنی(example):
تابستان گذشته، ما ساعت‌ها در کنار مسیرهای زیبا سفر کردیم.
مثال:
Last summer, we trekked along the scenic trail for hours.
معنی فارسی کلمه trekked
:
عبور کردن یا سفر کردن در شرایط دشوار و غالباً در مناطق طبیعی.
