معنی فارسی trekker
B1مسافر، شخصی که به کوهنوردی یا پیاده‌روی در مناطق دور افتاده می‌پردازد.
A person who enjoys long walks, especially in the mountains.
- noun
noun
معنی(noun):
One who treks; thus, a hiker.
معنی(noun):
(World War II) A person who spent the night in a rural area, rather than his home, during bombing raids.
example
معنی(example):
یک مسافر از پیاده‌روی در کوه‌ها لذت می‌برد.
مثال:
A trekker enjoys hiking in the mountains.
معنی(example):
کوهنوردی می‌تواند راهی عالی برای کاوش در طبیعت باشد.
مثال:
Trekking can be a great way to explore nature.
معنی فارسی کلمه trekker
:
مسافر، شخصی که به کوهنوردی یا پیاده‌روی در مناطق دور افتاده می‌پردازد.
