معنی فارسی tremolando
B2در موسیقی، تکنیکی که در آن نت‌ها یا آکوردها به طور سریع و متناوب اجرا می‌شوند.
A musical technique of producing a trembling or wavering sound.
- noun
- adverb
noun
معنی(noun):
A tremolo section of a piece.
adverb
معنی(adverb):
Played with a tremolo effect.
example
معنی(example):
نوازنده نت را با افکت لرزاندن اجرا کرد.
مثال:
The musician played the note with a tremolando effect.
معنی(example):
لرزانندگی زیبایی به اجرا می‌افزاید.
مثال:
Tremolando adds a beautiful richness to the performance.
معنی فارسی کلمه tremolando
:
در موسیقی، تکنیکی که در آن نت‌ها یا آکوردها به طور سریع و متناوب اجرا می‌شوند.
