معنی فارسی tribesmen

B1

قبایل‌مردان، اعضای مرد یک قبیله که معمولاً مسئولیت‌ها و نقش‌های خاصی دارند.

Males who belong to a specific tribe, often participating in its traditions and responsibilities.

noun
معنی(noun):

A (usually male) member of a tribe.

example
معنی(example):

قبایل‌مردان جمع شدند تا جشن سالانه خود را برگزار کنند.

مثال:

The tribesmen gathered to celebrate their annual festival.

معنی(example):

قبایلی‌مردان در طول مراسم لباس‌های سنتی پوشیدند.

مثال:

The tribesmen wore traditional clothes during the ceremony.

معنی فارسی کلمه tribesmen

: معنی tribesmen به فارسی

قبایل‌مردان، اعضای مرد یک قبیله که معمولاً مسئولیت‌ها و نقش‌های خاصی دارند.