معنی فارسی tribulation
B2 /ˌtɹɪbjəˈleɪ̯ʃən/مشکلات، دردسرها و چالشهایی که فرد در زندگی با آنها مواجه میشود.
A state of great trouble or suffering; challenges or difficulties in life.
- noun
noun
معنی(noun):
Any adversity; a trying period or event.
example
معنی(example):
پس از مشکلات فراوان، او در نهایت به رویای خود دست یافت.
مثال:
After many tribulations, she finally achieved her dream.
معنی(example):
مشکلات زندگی میتوانند درسیهای مهمی به ما بیاموزند.
مثال:
The tribulations of life can teach us important lessons.
معنی فارسی کلمه tribulation
:
مشکلات، دردسرها و چالشهایی که فرد در زندگی با آنها مواجه میشود.