معنی فارسی tribulations

B1

مشکلات، رنج‌ها و چالش‌ها که فرد در زندگی با آن‌ها مواجه می‌شود.

Severe trials or sufferings experienced by an individual.

noun
معنی(noun):

Any adversity; a trying period or event.

example
معنی(example):

او در طول زندگی‌اش با مشکلات زیادی روبرو شد.

مثال:

He faced many tribulations throughout his life.

معنی(example):

سفر آنها پر از آزمون‌ها و چالش‌ها بود.

مثال:

Their journey was filled with tribulations and challenges.

معنی فارسی کلمه tribulations

: معنی tribulations به فارسی

مشکلات، رنج‌ها و چالش‌ها که فرد در زندگی با آن‌ها مواجه می‌شود.