معنی فارسی trippiest
B1بسیار عجیب یا غیرعادی، به ویژه در مورد تجربیات یا اثراتی که افکار را تحت تأثیر قرار میدهد.
Extremely unusual or psychedelic, often related to experiences that expand perception.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Strange, similar to the effects of a hallucinogen.
example
معنی(example):
عجیبترین فیلمی که تا به حال دیدم ذهنت را به ایدههای جدید باز میکند.
مثال:
The trippiest movie I have ever seen opened my mind to new ideas.
معنی(example):
او عجیبترین لباس را در مهمانی پوشید که پر از رنگها و الگوهای زنده بود.
مثال:
He wore the trippiest outfit at the party, covered in vibrant colors and patterns.
معنی فارسی کلمه trippiest
:
بسیار عجیب یا غیرعادی، به ویژه در مورد تجربیات یا اثراتی که افکار را تحت تأثیر قرار میدهد.