معنی فارسی triviality
B1 /ˌtɹɪviˈæləti/بی‌اهمیتی یا نادیدگی نسبت به موارد یا چیزهای کوچک و بی‌ارزش.
The quality or state of being trivial; something of little importance.
- noun
noun
معنی(noun):
The quality of being trivial or unimportant.
معنی(noun):
Something which is trivial or unimportant.
example
معنی(example):
بی‌اهمیتی بحث او را ناامید کرد.
مثال:
The triviality of the debate frustrated him.
معنی(example):
او از مسائلی بی‌اهمیت در زندگی روزمره خسته شده بود.
مثال:
He was tired of the trivialities of everyday life.
معنی فارسی کلمه triviality
:
بی‌اهمیتی یا نادیدگی نسبت به موارد یا چیزهای کوچک و بی‌ارزش.
