معنی فارسی trollied
B2عبارت عامیانه برای توصیف وضعیت مست بودن یا داشتن حالتی شاد بعد از مصرف الکل.
Slang for being very drunk.
- verb
verb
معنی(verb):
To bring to by trolley.
معنی(verb):
To use a trolley vehicle to go from one place to another.
example
معنی(example):
پس از چند نوشیدنی، او در مهمانی کاملاً مست بود.
مثال:
After a few drinks, he was completely trollied at the party.
معنی(example):
آنها بعد از جشن پیروزیشان مست بودند.
مثال:
They were trollied after celebrating their victory.
معنی فارسی کلمه trollied
:
عبارت عامیانه برای توصیف وضعیت مست بودن یا داشتن حالتی شاد بعد از مصرف الکل.