معنی فارسی troughing
B1حفرهدار کردن، عملی است که در آن زمین به شکل حفرهها برای هدایت یا جمعآوری آب تغییر مییابد.
The act of making troughs or channels, usually to manage water flow.
- verb
verb
معنی(verb):
To eat in a vulgar style, as if from a trough.
مثال:
he troughed his way through three meat pies.
example
معنی(example):
حفرهدار بودن در میدانها نیاز به آبیاری را نشان میدهد.
مثال:
Troughing in the fields indicates a need for irrigation.
معنی(example):
فرایند حفرهدار کردن، به هدایت موثر آب کمک میکند.
مثال:
The process of troughing helps direct water efficiently.
معنی فارسی کلمه troughing
:
حفرهدار کردن، عملی است که در آن زمین به شکل حفرهها برای هدایت یا جمعآوری آب تغییر مییابد.