معنی فارسی truehearted
B2کسی که قلبی صادق و نیکو دارد و به دیگران کمک می‌کند.
A person who is genuine, sincere, and compassionate.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having a faithful heart; honest; sincere; not faithless or deceitful.
example
معنی(example):
طبیعت صادق او باعث می‌شود که به او آسان‌تر اعتماد کنم.
مثال:
Her truehearted nature makes her easy to trust.
معنی(example):
او یک فرد صادق است که همیشه به دیگران اهمیت می‌دهد.
مثال:
He is a truehearted individual who always cares for others.
معنی فارسی کلمه truehearted
:
کسی که قلبی صادق و نیکو دارد و به دیگران کمک می‌کند.
