معنی فارسی tuba
B1 /ˈtu.bə/توبا سازی هستند بزرگ و فلزی که صدایی عمیق و بم تولید می‌کند و جزء سازهای بادی است.
A large brass musical instrument with a deep sound, played by blowing into it.
- noun
noun
معنی(noun):
A large brass musical instrument, usually in the bass range, played through a vibration of the lips upon the mouthpiece and fingering of the keys.
معنی(noun):
A type of Roman military trumpet, distinct from the modern tuba.
معنی(noun):
A large reed stop in organs.
example
معنی(example):
او در گروه موسیقی مدرسه را توبا می‌نوازد.
مثال:
He plays the tuba in the school band.
معنی(example):
توبا صدای عمیق و غنی دارد.
مثال:
The tuba has a deep, rich sound.
معنی فارسی کلمه tuba
:
توبا سازی هستند بزرگ و فلزی که صدایی عمیق و بم تولید می‌کند و جزء سازهای بادی است.
