معنی فارسی tumps
B1تپههای کوچک یا برآمدگیهای زمین که معمولاً به صورت طبیعی ایجاد میشوند.
Small hills or mounds of earth.
- noun
noun
معنی(noun):
A mound or hillock.
معنی(noun):
A tumpline.
example
معنی(example):
کودکان عاشق بازی بر روی تپههای علفی بودند.
مثال:
The children loved to play on the grassy tumps.
معنی(example):
ما به بالای تپهها کوهنوردی کردیم تا از مناظر لذت ببریم.
مثال:
We hiked to the top of the tumps to enjoy the view.
معنی فارسی کلمه tumps
:
تپههای کوچک یا برآمدگیهای زمین که معمولاً به صورت طبیعی ایجاد میشوند.