معنی فارسی tunisian
B1وابسته به تونس، کشوری در شمال آفریقا، یا به چیزهای متعلق به این کشور.
Relating to Tunisia, a country in North Africa, or anything associated with it.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساحل تونس به خاطر سواحل زیبا و معروفش شهرت دارد.
مثال:
The Tunisian coast is famous for its beautiful beaches.
معنی(example):
غذاهای تونسایی ترکیبی از طعمهای مدیترانهای و شمال آفریقایی هستند.
مثال:
Tunisian cuisine is a blend of Mediterranean and North African flavors.
معنی فارسی کلمه tunisian
:
وابسته به تونس، کشوری در شمال آفریقا، یا به چیزهای متعلق به این کشور.