معنی فارسی turn-off
B1دلیلی که باعث می‌شود کسی نسبت به چیزی بی‌علاقه یا نامنسجم شود.
Something that is unattractive or discouraging.
- noun
noun
معنی(noun):
Something that repulses, disgusts, or discourages, especially sexually.
مثال:
Braces on a pretty girl actually aren't a turn-off for me.
معنی(noun):
A road where one turns off, such as a motorway exit.
example
معنی(example):
بی‌ادبی او یک عامل مهم برای دلسرد شدن بسیاری از مردم بود.
مثال:
His rudeness was a major turn-off for many people.
معنی(example):
زمان طولانی انتظار برای مشتریان دلسرد کننده بود.
مثال:
The long waiting time was a turn-off for the customers.
معنی فارسی کلمه turn-off
:
دلیلی که باعث می‌شود کسی نسبت به چیزی بی‌علاقه یا نامنسجم شود.
