معنی فارسی tv dinner
B1وعده غذایی تلویزیونی، غذایی که در بستهبندی مخصوص برای گرم کردن در مایکروویو یا فر آماده میشود.
A prepackaged meal that is designed to be heated and served quickly.
- NOUN
example
معنی(example):
دیروز برای شام یک وعده غذایی تلویزیونی خوردم.
مثال:
I had a TV dinner for dinner yesterday.
معنی(example):
او دوست دارد وقتی مشغول است یک وعده غذایی تلویزیونی بخورد.
مثال:
She likes to eat a TV dinner when she's busy.
معنی فارسی کلمه tv dinner
:
وعده غذایی تلویزیونی، غذایی که در بستهبندی مخصوص برای گرم کردن در مایکروویو یا فر آماده میشود.