معنی فارسی tweezered

B1

عملی که در آن الیاف یا اشیاء کوچک را با استفاده از موچین برداشت می‌شود.

To have used tweezers to remove or fix something, often referring to small objects or details.

verb
معنی(verb):

To use tweezers.

example
معنی(example):

او قبل از جلسه، الیاف شل را با موچین از پیراهنش برداشت.

مثال:

He tweezered the loose threads from his shirt before the meeting.

معنی(example):

او تمام جزئیات غیرضروری را از پروژه‌اش با موچین برداشت.

مثال:

She had tweezered away all unnecessary details from her project.

معنی فارسی کلمه tweezered

: معنی tweezered به فارسی

عملی که در آن الیاف یا اشیاء کوچک را با استفاده از موچین برداشت می‌شود.