معنی فارسی twirked

B1

عمل توارک کردن در گذشته، به معنای انجام حرکات رقص خاص.

The past tense of twirk, indicating the act of performing this dance movement.

example
معنی(example):

دیشب، او در کلوپ توورک کرد و زمان فوق‌العاده‌ای داشت.

مثال:

Last night, she twirked at the club and had a great time.

معنی(example):

او برای تفریح در جشن توورک کرد.

مثال:

He twirked for fun during the celebration.

معنی فارسی کلمه twirked

: معنی twirked به فارسی

عمل توارک کردن در گذشته، به معنای انجام حرکات رقص خاص.