معنی فارسی twitch
B1حرکت ناگهانی و سریع یا لرزشی که معمولاً غیرارادی است.
A sudden, quick movement or convulsion.
- noun
noun
معنی(noun):
Couch grass (Elymus repens; a species of grass, often considered as a weed)
example
معنی(example):
گربه وقتی موش را دید، شروع به تکان دادن دمش کرد.
مثال:
The cat began to twitch its tail when it saw the mouse.
معنی(example):
او به خاطر خستگی، حس کرد که چشمش میزند.
مثال:
He felt a twitch in his eye from the fatigue.
معنی فارسی کلمه twitch
:
حرکت ناگهانی و سریع یا لرزشی که معمولاً غیرارادی است.
