معنی فارسی twofold
B2دو برابر یا دو جنبه، معمولاً اشاره به چیزی با دو بخش یا حیث دارد.
Having two parts, aspects, or levels.
- adjective
- adverb
adjective
معنی(adjective):
Double; duplicate; multiplied by two.
مثال:
The wheat produced a twofold harvest.
معنی(adjective):
Having two parts, especially two different parts.
مثال:
a twofold nature; a twofold sense; a twofold argument
adverb
معنی(adverb):
In a double degree; doubly.
example
معنی(example):
مزایای این استراتژی دو جنبه دارد.
مثال:
The benefits of this strategy are twofold.
معنی(example):
توضیح او دو وجهی است و هم نظریه و هم عمل را در بر می‌گیرد.
مثال:
Her explanation is twofold, covering both theory and practice.
معنی فارسی کلمه twofold
:
دو برابر یا دو جنبه، معمولاً اشاره به چیزی با دو بخش یا حیث دارد.
