معنی فارسی tzarevitch
B2شکلی از عنوان برای پسر یک تزار که به سمت رهبری و حکمرانی تربیت می‌شود.
A term used for a son of a tzar, particularly one who is expected to be a ruler.
- noun
noun
معنی(noun):
A son of a tsar, a prince in Russia or Bulgaria
معنی(noun):
The firstborn son of a tsar
معنی(noun):
The crown prince of Russia or Bulgaria
example
معنی(example):
تزارویچ پرورش یافته بود تا یک حاکم شود.
مثال:
The tzarevitch was raised to become a ruler.
معنی(example):
در داستان‌ها، تزارویچ معمولاً به ماجراجویی‌های قهرمانانه می‌پردازد.
مثال:
In stories, the tzarevitch often embarks on heroic quests.
معنی فارسی کلمه tzarevitch
:
شکلی از عنوان برای پسر یک تزار که به سمت رهبری و حکمرانی تربیت می‌شود.
