معنی فارسی ugly-crying
B2فرایند گریه ناخوشایند و خارج از کنترل، معمولاً در زمانهای عاطفی.
Crying in an unattractive manner, often related to strong emotions.
- VERB
example
معنی(example):
او بعد از شنیدن خبر در گوشه اتاق زشت گریه میکرد.
مثال:
She was ugly-crying in the corner of the room after the news.
معنی(example):
زشت گریه کردن در طول دیدار عاطفی به صحنهای رایج تبدیل شد.
مثال:
Ugly-crying became a common sight during the emotional reunion.
معنی فارسی کلمه ugly-crying
:
فرایند گریه ناخوشایند و خارج از کنترل، معمولاً در زمانهای عاطفی.