معنی فارسی ulcerating

B1

زخم کننده، به عملی اشاره دارد که باعث ایجاد زخم می‌شود.

Causing or characterized by the formation of ulcers.

verb
معنی(verb):

To cause an ulcer to develop.

مثال:

The surface was ulcerated by trauma.

معنی(verb):

To become ulcerous.

مثال:

The tissue ulcerated shortly after exposure.

example
معنی(example):

این بیماری بافت‌ها را زخم می‌کند.

مثال:

The disease is ulcerating the tissues.

معنی(example):

عفونت‌های زخم کننده نیاز به توجه فوری پزشکی دارند.

مثال:

Ulcerating infections require immediate medical attention.

معنی فارسی کلمه ulcerating

: معنی ulcerating به فارسی

زخم کننده، به عملی اشاره دارد که باعث ایجاد زخم می‌شود.