معنی فارسی ultimobranchial

C1

غده‌ای که در برخی جانوران وجود دارد و در ترشح هورمون‌های مرتبط با کلسیم نقش دارد.

A gland located in certain animals, involved in the secretion of hormones associated with calcium metabolism.

adjective
معنی(adjective):

Designating the fifth (last) pharyngeal pouch of the embryo

example
معنی(example):

بدن اولتیموبرانشials در متابولیسم کلسیم دخالت دارد.

مثال:

The ultimobranchial body is involved in calcium metabolism.

معنی(example):

محققان غده اولتیموبرانشials را در قورباغه‌ها مطالعه کردند.

مثال:

Researchers studied the ultimobranchial gland in frogs.

معنی فارسی کلمه ultimobranchial

: معنی ultimobranchial به فارسی

غده‌ای که در برخی جانوران وجود دارد و در ترشح هورمون‌های مرتبط با کلسیم نقش دارد.