معنی فارسی un
B1عمل برگرداندن یا لغو کردن یک عمل یا باز کردن چیزی که بسته شده است.
A prefix meaning to reverse the action of the root word.
- OTHER
example
معنی(example):
شما میتوانید عمل آخر را با فشردن Ctrl + Z انجام دهید.
مثال:
You can un-do the last action by pressing Ctrl + Z.
معنی(example):
من میخواهم بعد از سفر چمدانهایم را باز کنم.
مثال:
I want to un-pack my bags after the trip.
معنی فارسی کلمه un
:
عمل برگرداندن یا لغو کردن یک عمل یا باز کردن چیزی که بسته شده است.