معنی فارسی un-human

B1

چیزی که شبیه به انسان نیست یا ویژگی‌های انسانی ندارد.

Not human; lacking human qualities or characteristics.

example
معنی(example):

تجربه یک موجود غیرانسانی تولید کرد که با طبیعت مقابله می‌کرد.

مثال:

The experiment produced an un-human creature that defied nature.

معنی(example):

هنرمند مجسمه‌ای خلق کرد که در طراحی‌اش به طرز عجیبی غیرانسانی به نظر می‌رسید.

مثال:

The artist created a sculpture that appeared almost un-human in its design.

معنی فارسی کلمه un-human

: معنی un-human به فارسی

چیزی که شبیه به انسان نیست یا ویژگی‌های انسانی ندارد.