معنی فارسی un-trodden
B2ناهموار، به معنی مکانی که قبلا بر روی آن قدم گذاشته نشده است.
Not previously walked on or traveled over; unexplored.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسیر از طریق جنگل ناهموار و پر از گیاهان شده بود.
مثال:
The path through the forest was un-trodden and overgrown.
معنی(example):
آنها مناطق ناهموار کوه را کاوش کردند.
مثال:
They explored the un-trodden areas of the mountain.
معنی فارسی کلمه un-trodden
:
ناهموار، به معنی مکانی که قبلا بر روی آن قدم گذاشته نشده است.