معنی فارسی unadaptable

B1

چیزی که نمی‌تواند خود را با شرایط جدید یا تغییرات سازگار کند.

Incapable of being changed to fit new conditions.

adjective
معنی(adjective):

Not adaptable.

example
معنی(example):

برخی افراد در مواجهه با تغییرات غیرقابل انطباق هستند.

مثال:

Some people are unadaptable when faced with change.

معنی(example):

طبع غیرقابل انطباق او کار در یک تیم را سخت کرده بود.

مثال:

His unadaptable nature made it hard to work in a team.

معنی فارسی کلمه unadaptable

: معنی unadaptable به فارسی

چیزی که نمی‌تواند خود را با شرایط جدید یا تغییرات سازگار کند.