معنی فارسی unapproved
B1تأیید نشده، به این معنا که چیزی توسط مقام یا مرجع مذکور مورد تأیید نیست.
Not officially accepted or sanctioned.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not approved.
معنی(adjective):
Not proven.
example
معنی(example):
این پروژه همچنان بدون تأیید هیئت مانده بود.
مثال:
The project remained unapproved by the board.
معنی(example):
درخواست افزایش حقوق او تأیید نشد.
مثال:
Her request for a raise was unapproved.
معنی فارسی کلمه unapproved
:
تأیید نشده، به این معنا که چیزی توسط مقام یا مرجع مذکور مورد تأیید نیست.
