معنی فارسی unarmed
B1 /ˌʌnˈɑɹmd/بدون سلاح یعنی هیچ نوع سلاحی در دست نداشتن. این عبارت معمولاً به معنای آسیب‌پذیر بودن نیز به کار می‌رود.
Not carrying or equipped with a weapon.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Defenceless and lacking weapons or armour.
معنی(adjective):
Not carrying arms.
معنی(adjective):
Not having thorns or claws etc.
معنی(adjective):
Unaided, as of the vision without a glass.
example
معنی(example):
سرباز بدون سلاح وارد نبرد شد.
مثال:
The soldier went into battle unarmed.
معنی(example):
او در حین بحث احساس آسیب‌پذیری و بی‌سلاحی می‌کرد.
مثال:
He felt vulnerable and unarmed during the argument.
معنی فارسی کلمه unarmed
:
بدون سلاح یعنی هیچ نوع سلاحی در دست نداشتن. این عبارت معمولاً به معنای آسیب‌پذیر بودن نیز به کار می‌رود.
