معنی فارسی unattempted
B1بدون تلاش، به معنای مواردی که هنوز امتحان یا کار نشدهاند.
Not tried or attempted.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not attempted.
example
معنی(example):
مسئله توسط دانشآموزان بدون تلاش باقی مانده بود.
مثال:
The problem remained unattempted by the students.
معنی(example):
بسیاری از تکالیف بدون تلاش در پایان ترم جمع شده بودند.
مثال:
Many unattempted assignments piled up at the end of the semester.
معنی فارسی کلمه unattempted
:
بدون تلاش، به معنای مواردی که هنوز امتحان یا کار نشدهاند.