معنی فارسی unauthorised

B1

وضعیتی که در آن اجازه یا تایید رسمی برای انجام یک عمل وجود ندارد.

Not having official permission to do something.

adjective
معنی(adjective):

Not authorised; having no authority.

example
معنی(example):

او به خاطر دسترسی به فایل‌های غیرمجاز با پیامدهایی روبرو شد.

مثال:

He faced consequences for accessing unauthorised files.

معنی(example):

سیستم تلاش را به عنوان غیرمجاز علامت‌گذاری کرد.

مثال:

The system flagged the attempt as unauthorised.

معنی فارسی کلمه unauthorised

: معنی unauthorised به فارسی

وضعیتی که در آن اجازه یا تایید رسمی برای انجام یک عمل وجود ندارد.