معنی فارسی unbeatable
B2غیرقابل شکست، چیزی که نمی‌توان آن را هزم کرد.
Incapable of being defeated or surpassed.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Someone or something that can't be beaten
adjective
معنی(adjective):
That cannot be beaten, defeated or overcome
example
معنی(example):
با همکاری تیمی خود ثابت کردند که غیرقابل شکست هستند.
مثال:
With their teamwork, they proved they were unbeatable.
معنی(example):
رکورد او در مسابقات به‌عنوان غیرقابل شکست در نظر گرفته شد.
مثال:
Her record in the tournament was considered unbeatable.
معنی فارسی کلمه unbeatable
:
غیرقابل شکست، چیزی که نمی‌توان آن را هزم کرد.
