معنی فارسی unblest

B1

تحمل پیمان یا نعمت را نداشتن؛ به معنای اینکه شخصی تحت تأثیر موفقیت یا برکات نیست.

Not blessed; lacking in favor or good fortune.

adjective
معنی(adjective):

Not blessed.

example
معنی(example):

آنها بعد از از دست دادن فرصت احساس بی‌برکتی کردند.

مثال:

They felt unblest after missing the chance.

معنی(example):

او خودش را در زندگی بدون موفقیت بی‌برکت می‌دانست.

مثال:

He considered himself unblest in life without success.

معنی فارسی کلمه unblest

: معنی unblest به فارسی

تحمل پیمان یا نعمت را نداشتن؛ به معنای اینکه شخصی تحت تأثیر موفقیت یا برکات نیست.