معنی فارسی unbuild
B1خراب کردن یا برعکس ساختن چیزی، به ویژه در زمینههایی که شامل پروژهها یا ساختارها هستند.
To dismantle or remove something that has been built.
- verb
verb
معنی(verb):
To dismantle or deconstruct (something previously built).
example
معنی(example):
شما نمیتوانید یک پروژه را پس از اتمام آن، خراب کنید.
مثال:
You cannot unbuild a project once it is completed.
معنی(example):
گاهی اوقات، ما باید عادتهای قدیمیمان را خراب کنیم تا رشد کنیم.
مثال:
Sometimes, we need to unbuild our old habits to grow.
معنی فارسی کلمه unbuild
:
خراب کردن یا برعکس ساختن چیزی، به ویژه در زمینههایی که شامل پروژهها یا ساختارها هستند.