معنی فارسی unbury
B1بیرون آوردن چیزی از زیر زمین یا از مکانی که دفن شده است.
To dig up something that has been buried.
- verb
verb
معنی(verb):
To dig up, to remove from the ground.
example
معنی(example):
ما باید گنج را از زیر شن بیرون بیاوریم.
مثال:
We need to unbury the treasure from the sand.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند کپسول زمان را که سالها پیش دفن کرده بودند، بیرون بیاورند.
مثال:
They decided to unbury the time capsule they had buried years ago.
معنی فارسی کلمه unbury
:
بیرون آوردن چیزی از زیر زمین یا از مکانی که دفن شده است.