معنی فارسی unceremonious

B1

بدون تشریفات، به معنای برخورد غیررسمی، یا عدم وجود مناسک یا آداب خاص در یک موقعیت.

Lacking formality or ceremony; informal.

adjective
معنی(adjective):

Not ceremonious.

example
معنی(example):

وداع بی‌تشریفاتشان کمی ناخوشایند بود.

مثال:

Their unceremonious goodbye felt a little awkward.

معنی(example):

جلسه به شیوه‌ای بی‌تشریفات به پایان رسید.

مثال:

The meeting ended in an unceremonious manner.

معنی فارسی کلمه unceremonious

: معنی unceremonious به فارسی

بدون تشریفات، به معنای برخورد غیررسمی، یا عدم وجود مناسک یا آداب خاص در یک موقعیت.