معنی فارسی unchecking
B1عملی که در آن فرد تیک را از یک گزینه انتخابی در یک فرم برمی‌دارد.
The process of removing a checkmark from a checkbox, indicating the option is not selected.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove a checkmark.
مثال:
Uncheck the “save my password” box.
معنی(verb):
(travel) To remove a previously checked-in passenger from the check-in system, allowing changes to the ticket.
example
معنی(example):
برداشتن تیک از یک جعبه می‌تواند تنظیمات را به حالت پیش‌فرض تغییر دهد.
مثال:
Unchecking a box can change the settings to a default state.
معنی(example):
فرآیند برداشتن تیک تضمین می‌کند که گزینه دیگر فعال نیست.
مثال:
The process of unchecking ensures the option is no longer active.
معنی فارسی کلمه unchecking
:
عملی که در آن فرد تیک را از یک گزینه انتخابی در یک فرم برمی‌دارد.
