معنی فارسی uncomfier
B1به معنی کمتر راحت بودن، معمولاً برای توصیف حالت یا احساسی استفاده میشود.
Comparative form indicating a level of discomfort or lack of comfort.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این صندلی نسبت به صندلی قدیمیتر، راحتتر نیست.
مثال:
This chair is uncomfier than the old one.
معنی(example):
او در حالی که روی زمین سخت نشسته بود، احساس راحتی نمیکرد.
مثال:
He felt uncomfier sitting on the hard floor.
معنی فارسی کلمه uncomfier
:
به معنی کمتر راحت بودن، معمولاً برای توصیف حالت یا احساسی استفاده میشود.