معنی فارسی uncomplexed
B1به معنای عدم وجود پیچیدگی روانی یا احساسی، به طور خاص در مورد اعتماد به نفس.
Free from complex feelings or issues, particularly about self-image.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not complexed or complicated
معنی(adjective):
Not formed into a complex
example
معنی(example):
او درباره ظاهرش احساس گیرایی نداشت و همیشه احساس اعتماد به نفس میکرد.
مثال:
He was uncomplexed about his appearance and always felt confident.
معنی(example):
طبیعت غیر پیچیده او برایش دوستیابی را آسان کرد.
مثال:
Her uncomplexed nature made it easy for her to make friends.
معنی فارسی کلمه uncomplexed
:
به معنای عدم وجود پیچیدگی روانی یا احساسی، به طور خاص در مورد اعتماد به نفس.