معنی فارسی uncrate
B1خارج کردن چیزی از جعبه یا بستهبندی آن.
To remove an item from its crate or packaging.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove from a crate.
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت تلویزیون جدید را با احتیاط از جعبه خارج کند.
مثال:
He decided to uncrate the new television carefully.
معنی(example):
پس از رسیدن به مقصد، آنها شروع به خارج کردن لوازم از جعبه کردند.
مثال:
After arriving at the destination, they began to uncrate the supplies.
معنی فارسی کلمه uncrate
:
خارج کردن چیزی از جعبه یا بستهبندی آن.