معنی فارسی uncritically

B1

به طور غیرمنتقدانه، بدون ارزیابی یا بررسی انتقادی.

In a manner that lacks critical judgment or assessment.

adverb
معنی(adverb):

In an uncritical manner.

example
معنی(example):

او اطلاعات را غیرمنتقدانه پذیرفت و به هر آنچه که خواند ایمان داشت.

مثال:

He accepted the information uncritically, believing everything he read.

معنی(example):

تماشاگران به طور غیرمنتقدانه به اظهارات سخنران اعتقاد داشتند.

مثال:

The audience uncritically believed the claims made by the speaker.

معنی فارسی کلمه uncritically

: معنی uncritically به فارسی

به طور غیرمنتقدانه، بدون ارزیابی یا بررسی انتقادی.