معنی فارسی uncrushed
B1خرد نشده، به شرایطی اطلاق میشود که چیزی هنوز آسیب ندیده یا تحت فشار قرار نگرفته است.
Not crushed; in a whole or intact state.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not crushed.
example
معنی(example):
میوه هنوز خرد نشده و تازه بود.
مثال:
The fruit was still uncrushed and fresh.
معنی(example):
او نسخه خرد نشده سند را ترجیح میداد.
مثال:
He preferred the uncrushed version of the document.
معنی فارسی کلمه uncrushed
:
خرد نشده، به شرایطی اطلاق میشود که چیزی هنوز آسیب ندیده یا تحت فشار قرار نگرفته است.