معنی فارسی undeciphered

B2

چیزی که هنوز خوانده نشده یا تصور نشده است.

Not yet interpreted or translated.

adjective
معنی(adjective):

Not deciphered.

example
معنی(example):

نوشته برای سال‌ها بدون رمزگشایی باقی ماند.

مثال:

The inscription remained undeciphered for years.

معنی(example):

بسیاری از کتب نامه‌نگاری نشده در سایت‌های باستان‌شناسی پیدا شده است.

مثال:

Many undeciphered scripts have been found in archaeological sites.

معنی فارسی کلمه undeciphered

: معنی undeciphered به فارسی

چیزی که هنوز خوانده نشده یا تصور نشده است.