معنی فارسی under bare poles
B2تعبیری که به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی بدون حمایت یا محافظی است.
Referring to being in a state of being exposed or unprotected.
- IDIOM
example
معنی(example):
قایق در طوفان زیر تیرکهای برهنه رها شده بود.
مثال:
The boat was left under bare poles during the storm.
معنی(example):
پرچم در برابر آسمان زیر تیرکهای برهنه به اهتزاز درآمد.
مثال:
The flag flapped under bare poles against the sky.
معنی فارسی کلمه under bare poles
:
تعبیری که به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی بدون حمایت یا محافظی است.