معنی فارسی under one's wing
B2به معنای محافظت و راهنمایی کسی، به ویژه در زمانهای پرچالش.
To provide guidance and protection to someone.
- IDIOM
example
معنی(example):
معلم با تجربه، دانشآموز جدید را تحت بال خود گرفت.
مثال:
The experienced teacher took the new student under her wing.
معنی(example):
او قول داد که در طول سفر او را تحت بال خود نگه دارد.
مثال:
He promised to keep her under his wing during the trip.
معنی فارسی کلمه under one's wing
:به معنای محافظت و راهنمایی کسی، به ویژه در زمانهای پرچالش.